قرار بود اولین قسمتی ک تو بلاگم می نویسم این باشه ولی چه کنیم ک بعضی مواقع انسان باید با مردن آغاز کنه
خوب چند وقت بود یه سری آدما می گفتن بلاگ بنویس (البته فک نکنید آدمای زیادی بودند ولی خوب یه چندتایی بودند دیگه) اصولا دلم می خواست بدونم بلاگ نویسی چه فایده ای داره؟شما می دونید؟
چند حالت داره
اول اینکه شما می روید توی یکی از این سایت های بلاگ دار ثبت نام می کنید آدرس بلاگتونم به احدناسی نمیدین یا توی همین 360 یه بلاگ باز می کنید گزینه فقط من (اونلی می) را انتخاب می کنید به نظر من ک این کار کار عبثی است خوب دفترچه خاطراتو براچی گذوشتند؟ خوب استفاده اش هم راحت تره مثلا شبا یا هر وقت ک بخوای یه دفتر کوچیک هست ک توش بنویسی کسی هم به اون دست پیدا نمیکنه در بیشتر مواقع هم به نظرم نوشتن راحت تر و بهتر از تایپ کردنه
گیرم ک بعضی مواقع یه آدمایی ک نمیشناسیمشونم بیاند نظر بدن مگه چند درصد احتمال داره نظرهای اونا مفید باشه یا مثلا با هم دوست شیم چون اصولا آدمی نیستم ک تو وب بگردم یعنی حوصله ندارم باعث می شه ک زیاد این کار برام جذاب نباشه و اگر نه آدمایی هستند ک با کلی آدم جدید تو وب دوست میشند ک احتمالا این نوع وبلاگ نویسی ب درد اونا می خوره
در ضمن حداقل الان همچین آدم صاحب نظری درباره ی خیلی از مسائل نیستم که اظهار نظرم لا اقل در بیشتر مواقع ب درد آدمای دیگه بخوره . آدم مشهوریم نیستم مثل خواننده ها یا نویسنده و هنرپیشه ها ک با بلاگ با مخاطبم ارتباط برقرار کنم یا فعلا ک ازاین هدفها ندارم ک جمعیتی را راجع ب چیزی آگاه کنم مثل این سازمان های محیط زیست ومراجع دیگه خلاصه از این نظرم بالگ نویسی زیاد بدرد نمی خوره
راجع به محتویات بلاگم ک بحث کنیم من زیاد معتقد نیستم ک باید بلاگم را با شعر و کلمات قصار پر کرد به چند دلیل یکی ینکه اگر واقعا انتظارتان از بالگ اینه می تونید یه سری به صفحه دوستان من بزنید مطمئینا به نتیجه مطلوب می رسید فک نکنم یه نفر بیشتر یا کمتر تاثیر زیادی داشته باشه دلیل دیگر اینکه اکر منم مانند بعضی دوستان دستی در شعر و شاعری داشتم اون می شد یه چیزی از شعرهای خودم میذاشتم ک اینم در مورد من صادق نیست در مورد این پست اول هم باید بگم واقعا ارزش گذاشتن توی پست را داشت کم پیش می آید ک من به یک چنین نتیجه ای برسم بعضی شعرها فقط قشنگند و بعضی دارای معانی خوبی هستند ولی لزوما به دل من نمینشینند چون یا تکراریند یا اصل موضوع را نگفتند (بالاخره هر کس یه ذره تلاش کنه می تونه جمله حکیمانه ای بگه شما هم همین الان یه ذره تلاش کن مطمئینا به نتیجه میرسی ولی حکیمانه داریم تا حکیمانه!) بالاخره انتخاب یه شعر محبوب به روحیه آدمم بستگی داره دیگه، گیر نده!
خوب یکی از دوستان نیز بلاگشو پر از عکسایی کرده که خودش گرفته البت چند وقته کم کاری می کنه منم بلاگشو خیلی دوست دارم ولی شاید من هر از چندگاهی یه عکس خوب بگیرم، شاید تو بلاگم بذارم
دیگه از محتویات بلاگ حرف های خصوصیه که بین چند نفر فقط معنی داره ک من تا حالا به این موقعیت نرسیدم (وگرنه تا حالا بلاگ می نوشتم)
میمونه حرف های خود آدم چیزه بدی نیست ولی من درباره اش یه نظری دارم:
یه وقتی بود با یه دوست خوب تو راهنمای راجع به حریم خصوصی این که انسان ها اصولا یه چیزی رو فقط برا خودشون می خواند و با کسی تقسیمش نمی کنند کلی بحث کردیم الان از یه زویه دیگه بهش نگاه می کنم آدم دوست های (کلا آشنا فامیل منظور آدماییند ک آدم باهاشون ارتباط داره ) متفاوتی داره که یه تکه از خودشو با اونا تقسیم می کنه این قطعه می تونه از کل آدم تا یه ذره کوچیک از اون باشه ولی معمولا هیچ انسانی کلشو با کسی تقسیم نمی کنه و معمولا با آدمای متفاوت بر حسب نوع دوستی قسمت های متفاوتی را تقسیم می کنه حالا با نوشتن وبلاگ ممکنه قطعه ای رو که نمی خواهی با یکی قسمت کنی خود ب خود قسمت شه مثلا همین الان هرکی این متنو بخونه می فهمه ک من زیاداهل چرخش تو اینترنت نیستم یا کلی چیزای دیگه بنابراین می بینیم که نظر من درباره وبلاگ نویسی زیاد هم مساعد نیست ولی خوب حالا دوست دارم بعضی چیزارو یه مدت اینجا بذارم ببینم اینجوریش چه حالی میده مخصوصا از وقتی وبلاگای یک سری از دوستامو خوندم که تو اونا خود خودشون بودن و آدمو یاد اونا می انداخت حسش خوب بود
البته از اینکه پست طولانی بدم زیاد خوشم نمیاد چون اصولا به جز چندتا وبلاگ خاص بقیه را اگه پستش طولانی باشه نمی خونم مخصوصا یه پستی مثل اینو اگه تا اینجارو خوندین یا بلاگ من برا تو جزو بلاگای خاص بوده یا واقعا حوصله زیادی داری (ممنون ک تا اینجا خوندی )
نتیجه میگیریم که اصلا مهم نیست مطالب بالا رو بخونی یا نه ولی من بلاگ می نویسم چون تجربه جدیدیه شایدم بعد یه مدت خوشم نیاد ولش کنم
فعلا
خوب چند وقت بود یه سری آدما می گفتن بلاگ بنویس (البته فک نکنید آدمای زیادی بودند ولی خوب یه چندتایی بودند دیگه) اصولا دلم می خواست بدونم بلاگ نویسی چه فایده ای داره؟شما می دونید؟
چند حالت داره
اول اینکه شما می روید توی یکی از این سایت های بلاگ دار ثبت نام می کنید آدرس بلاگتونم به احدناسی نمیدین یا توی همین 360 یه بلاگ باز می کنید گزینه فقط من (اونلی می) را انتخاب می کنید به نظر من ک این کار کار عبثی است خوب دفترچه خاطراتو براچی گذوشتند؟ خوب استفاده اش هم راحت تره مثلا شبا یا هر وقت ک بخوای یه دفتر کوچیک هست ک توش بنویسی کسی هم به اون دست پیدا نمیکنه در بیشتر مواقع هم به نظرم نوشتن راحت تر و بهتر از تایپ کردنه
گیرم ک بعضی مواقع یه آدمایی ک نمیشناسیمشونم بیاند نظر بدن مگه چند درصد احتمال داره نظرهای اونا مفید باشه یا مثلا با هم دوست شیم چون اصولا آدمی نیستم ک تو وب بگردم یعنی حوصله ندارم باعث می شه ک زیاد این کار برام جذاب نباشه و اگر نه آدمایی هستند ک با کلی آدم جدید تو وب دوست میشند ک احتمالا این نوع وبلاگ نویسی ب درد اونا می خوره
در ضمن حداقل الان همچین آدم صاحب نظری درباره ی خیلی از مسائل نیستم که اظهار نظرم لا اقل در بیشتر مواقع ب درد آدمای دیگه بخوره . آدم مشهوریم نیستم مثل خواننده ها یا نویسنده و هنرپیشه ها ک با بلاگ با مخاطبم ارتباط برقرار کنم یا فعلا ک ازاین هدفها ندارم ک جمعیتی را راجع ب چیزی آگاه کنم مثل این سازمان های محیط زیست ومراجع دیگه خلاصه از این نظرم بالگ نویسی زیاد بدرد نمی خوره
راجع به محتویات بلاگم ک بحث کنیم من زیاد معتقد نیستم ک باید بلاگم را با شعر و کلمات قصار پر کرد به چند دلیل یکی ینکه اگر واقعا انتظارتان از بالگ اینه می تونید یه سری به صفحه دوستان من بزنید مطمئینا به نتیجه مطلوب می رسید فک نکنم یه نفر بیشتر یا کمتر تاثیر زیادی داشته باشه دلیل دیگر اینکه اکر منم مانند بعضی دوستان دستی در شعر و شاعری داشتم اون می شد یه چیزی از شعرهای خودم میذاشتم ک اینم در مورد من صادق نیست در مورد این پست اول هم باید بگم واقعا ارزش گذاشتن توی پست را داشت کم پیش می آید ک من به یک چنین نتیجه ای برسم بعضی شعرها فقط قشنگند و بعضی دارای معانی خوبی هستند ولی لزوما به دل من نمینشینند چون یا تکراریند یا اصل موضوع را نگفتند (بالاخره هر کس یه ذره تلاش کنه می تونه جمله حکیمانه ای بگه شما هم همین الان یه ذره تلاش کن مطمئینا به نتیجه میرسی ولی حکیمانه داریم تا حکیمانه!) بالاخره انتخاب یه شعر محبوب به روحیه آدمم بستگی داره دیگه، گیر نده!
خوب یکی از دوستان نیز بلاگشو پر از عکسایی کرده که خودش گرفته البت چند وقته کم کاری می کنه منم بلاگشو خیلی دوست دارم ولی شاید من هر از چندگاهی یه عکس خوب بگیرم، شاید تو بلاگم بذارم
دیگه از محتویات بلاگ حرف های خصوصیه که بین چند نفر فقط معنی داره ک من تا حالا به این موقعیت نرسیدم (وگرنه تا حالا بلاگ می نوشتم)
میمونه حرف های خود آدم چیزه بدی نیست ولی من درباره اش یه نظری دارم:
یه وقتی بود با یه دوست خوب تو راهنمای راجع به حریم خصوصی این که انسان ها اصولا یه چیزی رو فقط برا خودشون می خواند و با کسی تقسیمش نمی کنند کلی بحث کردیم الان از یه زویه دیگه بهش نگاه می کنم آدم دوست های (کلا آشنا فامیل منظور آدماییند ک آدم باهاشون ارتباط داره ) متفاوتی داره که یه تکه از خودشو با اونا تقسیم می کنه این قطعه می تونه از کل آدم تا یه ذره کوچیک از اون باشه ولی معمولا هیچ انسانی کلشو با کسی تقسیم نمی کنه و معمولا با آدمای متفاوت بر حسب نوع دوستی قسمت های متفاوتی را تقسیم می کنه حالا با نوشتن وبلاگ ممکنه قطعه ای رو که نمی خواهی با یکی قسمت کنی خود ب خود قسمت شه مثلا همین الان هرکی این متنو بخونه می فهمه ک من زیاداهل چرخش تو اینترنت نیستم یا کلی چیزای دیگه بنابراین می بینیم که نظر من درباره وبلاگ نویسی زیاد هم مساعد نیست ولی خوب حالا دوست دارم بعضی چیزارو یه مدت اینجا بذارم ببینم اینجوریش چه حالی میده مخصوصا از وقتی وبلاگای یک سری از دوستامو خوندم که تو اونا خود خودشون بودن و آدمو یاد اونا می انداخت حسش خوب بود
البته از اینکه پست طولانی بدم زیاد خوشم نمیاد چون اصولا به جز چندتا وبلاگ خاص بقیه را اگه پستش طولانی باشه نمی خونم مخصوصا یه پستی مثل اینو اگه تا اینجارو خوندین یا بلاگ من برا تو جزو بلاگای خاص بوده یا واقعا حوصله زیادی داری (ممنون ک تا اینجا خوندی )
نتیجه میگیریم که اصلا مهم نیست مطالب بالا رو بخونی یا نه ولی من بلاگ می نویسم چون تجربه جدیدیه شایدم بعد یه مدت خوشم نیاد ولش کنم
فعلا
آبان 1387
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر