فیلمشو به طور اتفاقی دیدم ولی چون از اول اول ندیدم و شاید چون فیلم اولش گنگ بود نفهمی دم چرا امیر یه کاری کرد حسن و بیرون کنند احتمالا باید کتابشو بخونم یا فیلمشو از اول ببینم.
ولی چیزی که من بهش فکر می کنم نوع فیلم ساختنش بود.مثلا اگر یک ایرانی این فیلمو می ساخت چه جوری بود؟کدام نکاتش کمرنگ یا پر رنگ تر می شد؟
معمولا فیلم های ایرانی از کیفیت پایینی برخوردارند . مثلا همیشه من فکر می کردم که چرا رنگ فیلم های ما اینقده بده؟! یه مدت فکر می کردم چون ما تو ایران محیطمون گرم و خشکه و مثلا تو اروپامعتدل و سرسبز رنگ فیلماشون بهتره ولی بعدا یکیایی می گفتند به خاطر جنس فیلمو نوع فیلم برداریه که رنگهای اونا بهتره.
اگر خوب فکر کنی می فهمی که فیلمنامه ی خوبه که رو چه چیزایی تاکید کنه و از خیر چه چیزایی بگذره و چه جوری صحنه ها رو بچینه که بدون اینکه حوصله تو سر ببره موضوع رو هم برسونه.من کتابشو نخوندم که بگم فیلم نامه چه قدره تاثیر داشته ولی خوب این ایرانی هااینقدره رو چیزایی که لازم نیست تاکید میکنند و فیلم رو الکی کش می دند و هی دیالوگ می چپونند تو فیلم که فیلماشون درست حسابی از آب در نمی آد.
دوتا صحنه ای که ن ازش خیل خوشم اومد:
یکی اونجاییکه می ره پرورشگاه و طرف براش می گه که تو اومدی یکیشونو نجات بدی من اینجا تمام زندگی موصرف اینا کردم. شاید خیلی از این جور آدما که پرورشگاه داشتند تو افغانستان زیاد بوده چون تو هزار خورشید تابان هم یکی از قسمت های کلیدیش همین پرورشگاه بود.
2- اونجاییکه سهراب داشت می رقصید
دقیقا دوتا صحنه ی عصاب خورد کن که در عین کوتاهی حسابی حالتو می گرفت.
یه چیز دیگه هم اینه که واقعا بادبادک بازی اینقدره دنگ وفن داره یعنی اینقدر می شه بادبادک ها رو کنترل کرد؟ ما اون زمان ها که یکی دوبار باد بادک هوا کردیم خیلی ساده فقط هوا کردیم بعد نخشو سفت چسبیدیک که نپره بره و نگاش کردیم!
این خالد حسینی چقده به هپی اند بودن داستان اهمیت می ده. اون کشت و کشتاریم که تو داستاناش می کنه یه ذره دقیق نگاه کنی انگار از قصده! آأم یه حسی بهش دست می ده که با این که دوست نداره هیچ کدوم از قهرماناش از دست برند ولی چون باید قصه حتما درام باشه و به واقعیت نزدیک سعی می کنه با کمترین تلفات داستانو پیش ببره. البته زیادم بد نیستا!
ولی چیزی که من بهش فکر می کنم نوع فیلم ساختنش بود.مثلا اگر یک ایرانی این فیلمو می ساخت چه جوری بود؟کدام نکاتش کمرنگ یا پر رنگ تر می شد؟
معمولا فیلم های ایرانی از کیفیت پایینی برخوردارند . مثلا همیشه من فکر می کردم که چرا رنگ فیلم های ما اینقده بده؟! یه مدت فکر می کردم چون ما تو ایران محیطمون گرم و خشکه و مثلا تو اروپامعتدل و سرسبز رنگ فیلماشون بهتره ولی بعدا یکیایی می گفتند به خاطر جنس فیلمو نوع فیلم برداریه که رنگهای اونا بهتره.
اگر خوب فکر کنی می فهمی که فیلمنامه ی خوبه که رو چه چیزایی تاکید کنه و از خیر چه چیزایی بگذره و چه جوری صحنه ها رو بچینه که بدون اینکه حوصله تو سر ببره موضوع رو هم برسونه.من کتابشو نخوندم که بگم فیلم نامه چه قدره تاثیر داشته ولی خوب این ایرانی هااینقدره رو چیزایی که لازم نیست تاکید میکنند و فیلم رو الکی کش می دند و هی دیالوگ می چپونند تو فیلم که فیلماشون درست حسابی از آب در نمی آد.
دوتا صحنه ای که ن ازش خیل خوشم اومد:
یکی اونجاییکه می ره پرورشگاه و طرف براش می گه که تو اومدی یکیشونو نجات بدی من اینجا تمام زندگی موصرف اینا کردم. شاید خیلی از این جور آدما که پرورشگاه داشتند تو افغانستان زیاد بوده چون تو هزار خورشید تابان هم یکی از قسمت های کلیدیش همین پرورشگاه بود.
2- اونجاییکه سهراب داشت می رقصید
دقیقا دوتا صحنه ی عصاب خورد کن که در عین کوتاهی حسابی حالتو می گرفت.
یه چیز دیگه هم اینه که واقعا بادبادک بازی اینقدره دنگ وفن داره یعنی اینقدر می شه بادبادک ها رو کنترل کرد؟ ما اون زمان ها که یکی دوبار باد بادک هوا کردیم خیلی ساده فقط هوا کردیم بعد نخشو سفت چسبیدیک که نپره بره و نگاش کردیم!
این خالد حسینی چقده به هپی اند بودن داستان اهمیت می ده. اون کشت و کشتاریم که تو داستاناش می کنه یه ذره دقیق نگاه کنی انگار از قصده! آأم یه حسی بهش دست می ده که با این که دوست نداره هیچ کدوم از قهرماناش از دست برند ولی چون باید قصه حتما درام باشه و به واقعیت نزدیک سعی می کنه با کمترین تلفات داستانو پیش ببره. البته زیادم بد نیستا!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر