امروز خیلی خوش گذشت
باغ کاترین که زیبا بود
مترو سواری سرعت زیاد پله برقی بلند و سرعتی
و آخر شب قایق سواری
چند درصد احتمال داره اگر کسی روی قایق باشه و شما در ساحل براتون دست تکون بده شمام جوابشو بدین. من از این روس ها اصلا انتظار نداشتم ولی خیل قشنگ جواب می دادند آدمایی که اصلا فکر نمی کردی! خوش گذشت باز شدن پل ها در سنت پترزبرگ.
یه جزییاتی درباره ی قصر کاترین ساختونو در حقیقت نمادی از آسمون ساخته بودند با رنگ آبی. افسانه ای بود که یک خدای بزرگی بوده که آسمان را نگه داشته بود خدایان دیگر نمی توانستند با شیطان بجنگند رو به این خدا می آورند این خدا می گوید که یک آسمان را نگه دارید تا من با شیطان بجنگم. همه خدایان زیر آسمان را می گیرند ولی وقتی این خدا قویه آسمان را ول می کند آن ها تا کمر در خاک فرو می روند بنابراین تمام سر ستون های کچبری شده خدایانی بودند که آسمان را نگه داشته اند ولی پا ندارند چون در خاک رفته ولی بده که خدا را درخاک تصویر کنند آن ها پا ندارند واینکه همه اونا یک مروارید توی دستشون داشتند که نشانه ی خانواده ی سلطنتی بود. چه از خود راضی!اینا که 2-3 تا اتاق غذا خوری مختلف، یک اتاق بازی و از همون اتاقای بی راهرو. جالب می دونی چیه اینه که وسایل مخصوص شپش های کاترین هم موجود بود. ظرف شپش و وسایل گرفتن شپش.فک کن حموم نداشتند. تازه بعدا از ترک های عثمانی بهشون یاد دادند حموم یعنی چه!
ولی دومجسمه ی قشنگ اونجا بود از یک کودک که یکبار خواب بود و همه جک جونورای دورورش خواب بودند و یک بار داشت بیدار می شد که اونکه خواب بود روبروی پنجره رو به مغرب و اونکه بیدار می شد روبروی پنجره رو به مشرق بود واقعا زیبا بودند.
رفتیم خودمون بیرون که توشهر بچرخیم ، از مترو رفتیم. متروهاشون بسیار بسیار زیر زمین دارای پله برقی های فوق العاده پر سرعت، با این حال گفتند یکی از پر مسافت ترین پله برقی هاش 5 دقه طول مسیر داشت. فک کنم با پله برقیای متروی خومون یکی دو روز طول بکشه برسیم به مترو اونجا. سرعت مترو زیاد و بدون مشکلات فنی متروی تهران. جالب بود مردم حتی توپله برقی هم داشتند کارهاشونومی کردند مطالعه (با این مانیتورهای مخصوص کتاب که من برای ائلین بار می دیدم. مجله و روزنامه می خوندندو..
کلا ساختموناشون با حال بود اکثرون بالاخره الهه ای چیزی گچبری داشتند رو بعضی ساختمونام نوشته بود اینجا مثلا محل تولد زندگی و.. فلانی بوده.
باغ کاترین که زیبا بود
مترو سواری سرعت زیاد پله برقی بلند و سرعتی
و آخر شب قایق سواری
چند درصد احتمال داره اگر کسی روی قایق باشه و شما در ساحل براتون دست تکون بده شمام جوابشو بدین. من از این روس ها اصلا انتظار نداشتم ولی خیل قشنگ جواب می دادند آدمایی که اصلا فکر نمی کردی! خوش گذشت باز شدن پل ها در سنت پترزبرگ.
یه جزییاتی درباره ی قصر کاترین ساختونو در حقیقت نمادی از آسمون ساخته بودند با رنگ آبی. افسانه ای بود که یک خدای بزرگی بوده که آسمان را نگه داشته بود خدایان دیگر نمی توانستند با شیطان بجنگند رو به این خدا می آورند این خدا می گوید که یک آسمان را نگه دارید تا من با شیطان بجنگم. همه خدایان زیر آسمان را می گیرند ولی وقتی این خدا قویه آسمان را ول می کند آن ها تا کمر در خاک فرو می روند بنابراین تمام سر ستون های کچبری شده خدایانی بودند که آسمان را نگه داشته اند ولی پا ندارند چون در خاک رفته ولی بده که خدا را درخاک تصویر کنند آن ها پا ندارند واینکه همه اونا یک مروارید توی دستشون داشتند که نشانه ی خانواده ی سلطنتی بود. چه از خود راضی!اینا که 2-3 تا اتاق غذا خوری مختلف، یک اتاق بازی و از همون اتاقای بی راهرو. جالب می دونی چیه اینه که وسایل مخصوص شپش های کاترین هم موجود بود. ظرف شپش و وسایل گرفتن شپش.فک کن حموم نداشتند. تازه بعدا از ترک های عثمانی بهشون یاد دادند حموم یعنی چه!
ولی دومجسمه ی قشنگ اونجا بود از یک کودک که یکبار خواب بود و همه جک جونورای دورورش خواب بودند و یک بار داشت بیدار می شد که اونکه خواب بود روبروی پنجره رو به مغرب و اونکه بیدار می شد روبروی پنجره رو به مشرق بود واقعا زیبا بودند.
رفتیم خودمون بیرون که توشهر بچرخیم ، از مترو رفتیم. متروهاشون بسیار بسیار زیر زمین دارای پله برقی های فوق العاده پر سرعت، با این حال گفتند یکی از پر مسافت ترین پله برقی هاش 5 دقه طول مسیر داشت. فک کنم با پله برقیای متروی خومون یکی دو روز طول بکشه برسیم به مترو اونجا. سرعت مترو زیاد و بدون مشکلات فنی متروی تهران. جالب بود مردم حتی توپله برقی هم داشتند کارهاشونومی کردند مطالعه (با این مانیتورهای مخصوص کتاب که من برای ائلین بار می دیدم. مجله و روزنامه می خوندندو..
کلا ساختموناشون با حال بود اکثرون بالاخره الهه ای چیزی گچبری داشتند رو بعضی ساختمونام نوشته بود اینجا مثلا محل تولد زندگی و.. فلانی بوده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر