۱۳۸۹ مرداد ۹, شنبه

Russia

از هواپیما
هواپیماشون به خوبی امارات نبود!(ناسلامتی امارات یک بید در جهان) ولی خیلی بهتر از هواپیماهای خودمون بود لا اقل احساس نمی کردی اتوبوس مشتی ممدلی است جای هواپیما! عجیب اینکه اینا ایرباس استفاده می کنند نه توپولوف. ولی اینگلیششون اصلا خوب نیست. مهمان دارکه خیلی بلد نبودند خلبانم اومد یه چیزی بگه وسطش موند! ولی از بالا کشورشون خیلی سبزبود. پر درخت. برعکس ایران که از بالا خاک و خل می بینی اینجا فقط درخت می دیدی که وسطشون شهر و ده ساخته بودند.
فرودگاه یک چیزی تو مایه های امام خودمون. بین المللیشون قدیمی بود خیلی از امکانات فرودگاه های جدید رو نداشت. ولی فرودگاه داخلی شون جدید بود. در عرض چند ماه ساخته بودندش و این کارشون قابل تحسین بود، ولی باز هم تجملات فرودگاهی مثل فرودگاه ترکیه و یا دبی رو نداشت. یک چیز جالبی که داشت دستگاهههایی بود که می تونستی خودت از اونا با کارت اعتباری بلیت تهیه کنی(البته تا اونجا که من فهمیدم)  توی فرودگاه بود همهمه نبود، آدم ها هزارا هزارتا برای بدرقه و اینجورچیزا نیومده بودند حداکثر یک خانواده 4 نفری(2تا بزرگ دوتا نینی) بوذدند که زیادم شلوغ نمی کردند.
هتل (سوکومال المپیاگاردن) هتل خوبیه خیلی امکاناتو داره از جمله اینترنت پرسرعت! چیز جالب دیگه هم اینه که شیر آب حمام در اتاقش، دارای یک شیر که مثل شیرای معمولی عمل می کنه و شدت آب رو تنظم می کنه و شیر دیگه درجه حرارت آب. درجه مطلوبش 38 درجه سانتیگراد است و می تونی تو به سمت مثبت یا منفی بپیچونیش. بدیش اینه که سیستم کنترلش (احتمالا خطی) به درد دوش گرفتن یا حموم سرپا نمی خوره. چون 1- در مسیر تعدد زیادی ناهنجاری است2- زمان دوش گرفتن اون قدر نیست که پایدار شه بنابراین هی گرم و سرد می شه. ولی این سییتم تا حدود زیادی برای پر کردن وان با درجه دلخواه مطلوب است.
چیز دیگه جالبی که بود آسانسور بدون کارت اتاق به طبقات نمی رفت. ولی با یک بار کشیدن کارت اتاق در تمام طبقات توقف می کرد. یعنی با یک بار کشیدن کارت اتاق می تونستی 5 نفرو به 5 طبقه برسونی. خوب از نظر امنیتی همچینم سکیوریتیش بالا نبود. ولی خوبی دیگش این بود که به تعداد افراد اتاق کارت می دادند.
شهر سنت پیترز بورگ( پیتر گراد یا لنین گراد): به شدت هوا گرمه شانس ما! امسال بعد 70 سال اینجا اینقذه گرم شده. شرجی هم هست دیگه بدتر.
با شهرش نمی تونم ارتباط برقرار کنم نمی دونم به خاطر گرمی هواست یا این خونه ها که چهارگوش چهارگوش شبیه هم بدون هیچ بی نظمی ای درکنار خیابونای عریض که اونام تا دلت بخواد نظم دارند قرار گرفته اند. درخت کنارو بغل خیابون به ندرت دیده می شه(اینا مال محله های مرکزی  قدیمی شهره)
مردم دارای چهره های خشن(جدی) هستند. خنده به ندرت دیده می شه. البته اونا که با توریست ها کار می کنند معمولا خوش رو ترند. اینجا مثل تهران نیست که خیابوناشون همش شلوغ باشه. خیابونا خلوته ولی در تمام طول شبانه روز آدم تو خیابوناشون هست.شب ها معمولا از 11 به بعد موتر سوارا با صدای ناهنجار موتورهاشون توی خیابونا راه می افتند.و شاید یکی دوتا ماشین آخرین سیستم که می خواند با سرعت برند.
یه چیزی که در لحظات اول جلب توجه می کرد این بود که لباس پوشیدن برای اینا مفهومی رو که تو ایران داره نداره! چون هوا گرم بود ما تعدادی مردو تو خیابونا دیدیم که بلوزشونو در آورده بودند و فقط با شلوارک راه می رفتند.
و صحنه ای که حتما یکی دو بار با اون برخورد می کنید. یک بطری خالی کنار پیاده رو است که صاف و صوف ایستاده. جونای اینجا یکی از عاداتشون مثل اینکه اینه که عصر یا شب یک نوشیدنی از مغازه می خرند به همراه یک سیگار می رند یک گوشه تو خیابون(دیوار کوتاه پارک، پله ساختمون، هره یکجایی) می شینند و سیگار می کشند و نوشیدنی شونو می خورند و شیشه را همون جا می گذارند و می رند!
سیگار کشیدن اینجا زیاد به چشم می خوره.
فعلا مشاهدات اوئلیه همین!