برگشتیم مسکو. فرودگاه سن پترزبورگ باحال بود. اینجوری بود که از زیر زمین به یکسری اتاق های گردی که دور تا دور شیشه بود وصل می شد که این اتاقای گرد وسط باند بود و هر کدوم چند تا در داشت که گیت های مختلف بود. بنابراین تو در آخرین مرحله ی انتظار می رفتی یه جایی نزدیک جایی که هواپیما سوارت می کنه می نشستی، یعنی دیگه نیازی نبود که تو رو با توبوس ببرند دم هواپیما بلکه هواپیما می اومد دم گیت با حال بود فکر کنم خیلی قدیمی بود. جدیدا البته هواپیماها می آند دم گیت ولی به روشی دیگه.
شب مسکو!
وای میدان سرخ واقعا در شب زیبا بود. یعنی یه می دونی بود که یک دور تادورش قصر کرملین، کلیسای وایسلی مقدس که عین علامت والت دیسنی بود عین کیک رنگی رنگی، یه فروشگاه زنجی رهای و موزه فکر می کنم جگ و تاریخ طبیعی یا یه همچین چیزایی بود. همه چراغونی، و چه قدر قشنگ نور پردازی شده بود.
شهر مسکو شهر جدیدی بود، از باستانی بودن سنپترزبورگ خبری نبود. ترافیک داشت مثل چی البته لا اقل ماشین ها مرتب وای می ایستادند. ولی این عشق به موتور جوناشونو کشته بود. رفتیم از یک پارکی که بالاشهرشونو محل جمع شدن جوونا بود رد شدیم خیلی خیلی شلوغ بود. یه دختری داشت برای مسابقه ینمی دونم ماشین یا موتور تبلیغ می کرد و پر موتور بود که کلی صدا می دادند یه جام بود که داشتند با هم مسابقهی ماشین کنترلی می دادند. اینجا قرار بود تومسکو ساختمونای یک شکل 7 تا بسازند که نماد شهرشون شه به نام هفت خواهران که البته از هفتا کمتر بود ولی چراغونی لا اقل یکی از خواهرا رو می شد از هر گوشه شهر دید. هرکدوم برای یه چیز مصرف می شد. یکی دانشگاه بود یادمه بقیه هم چیزاس دیگه.
پارکی بود به نام پارک پیرروزی که نماد مقاومت در جنگ جهانی بود توی این پارک یک ستون بلند ساخته بودند و به نشانه مقاومت اسم شهرهایی که مقومت کرده بودند رو روش نوشته بودند. یه استخر دراز داشت که فواره هاش به رنگ قرمز روشن می شد نماد خون های ریخته شده و در این پارک یک کلیسا،یک مسجد و یک کنیسه به نشانه ادیانی که به یاری آن ها جنگ را برده بودند بود.
چیزی که یادم رفت بگم این بود که توروسیه رسمه حتما برای عروسی لیموزین اجاره می کنند. تو مسکو هم شب قبل عروسی دوستای عروس و داماد با اونا تولیموزین دور شهر می چرخند با حال بود یه عروسه سرشو از پنجره لیموزین اورده بود بیرون هی جیغ می زد.
هتل اینجا از سنپترزبورک موندش بالاتر بود ولی سنپترزیا مهربون تر و خودمونی تر بودند در ضمن شیر کنتری آب وان اینجا بهتر تنظیم می شد.
در ضمن توی این هتل یه عروس دیدیم که خیلی پر افاده بود در صورتی که وقتی تو سن پترز بورگ عروس دامادا می اومدند تو باغ های قصرها بگردند و فیلم برداری کنند و خلا صه خوش باشند اینقذه پر افاده نبودند. همه جای دنیا این فرق بین شهرها و پایتخت و روستاها وجود داره!
شب مسکو!
وای میدان سرخ واقعا در شب زیبا بود. یعنی یه می دونی بود که یک دور تادورش قصر کرملین، کلیسای وایسلی مقدس که عین علامت والت دیسنی بود عین کیک رنگی رنگی، یه فروشگاه زنجی رهای و موزه فکر می کنم جگ و تاریخ طبیعی یا یه همچین چیزایی بود. همه چراغونی، و چه قدر قشنگ نور پردازی شده بود.
شهر مسکو شهر جدیدی بود، از باستانی بودن سنپترزبورگ خبری نبود. ترافیک داشت مثل چی البته لا اقل ماشین ها مرتب وای می ایستادند. ولی این عشق به موتور جوناشونو کشته بود. رفتیم از یک پارکی که بالاشهرشونو محل جمع شدن جوونا بود رد شدیم خیلی خیلی شلوغ بود. یه دختری داشت برای مسابقه ینمی دونم ماشین یا موتور تبلیغ می کرد و پر موتور بود که کلی صدا می دادند یه جام بود که داشتند با هم مسابقهی ماشین کنترلی می دادند. اینجا قرار بود تومسکو ساختمونای یک شکل 7 تا بسازند که نماد شهرشون شه به نام هفت خواهران که البته از هفتا کمتر بود ولی چراغونی لا اقل یکی از خواهرا رو می شد از هر گوشه شهر دید. هرکدوم برای یه چیز مصرف می شد. یکی دانشگاه بود یادمه بقیه هم چیزاس دیگه.
پارکی بود به نام پارک پیرروزی که نماد مقاومت در جنگ جهانی بود توی این پارک یک ستون بلند ساخته بودند و به نشانه مقاومت اسم شهرهایی که مقومت کرده بودند رو روش نوشته بودند. یه استخر دراز داشت که فواره هاش به رنگ قرمز روشن می شد نماد خون های ریخته شده و در این پارک یک کلیسا،یک مسجد و یک کنیسه به نشانه ادیانی که به یاری آن ها جنگ را برده بودند بود.
چیزی که یادم رفت بگم این بود که توروسیه رسمه حتما برای عروسی لیموزین اجاره می کنند. تو مسکو هم شب قبل عروسی دوستای عروس و داماد با اونا تولیموزین دور شهر می چرخند با حال بود یه عروسه سرشو از پنجره لیموزین اورده بود بیرون هی جیغ می زد.
هتل اینجا از سنپترزبورک موندش بالاتر بود ولی سنپترزیا مهربون تر و خودمونی تر بودند در ضمن شیر کنتری آب وان اینجا بهتر تنظیم می شد.
در ضمن توی این هتل یه عروس دیدیم که خیلی پر افاده بود در صورتی که وقتی تو سن پترز بورگ عروس دامادا می اومدند تو باغ های قصرها بگردند و فیلم برداری کنند و خلا صه خوش باشند اینقذه پر افاده نبودند. همه جای دنیا این فرق بین شهرها و پایتخت و روستاها وجود داره!