۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

ارتباط موثر


چند وقته که فکر می کنم راجع به این واژه ارتباط و هم چنین به نحوه ی برقراریش. چون خیلی مسائل پراکنده است تو چند تا پست می گم.
خونده بودم که موقعی که داری به حرف یکی گوش می دی حالتش اینه که روبروش می شینی، سرتو کج می کنی، سعی می کنی بهش  و به صورتش نگاه کنی، زیاد وول نمی خوری، احتمالا دستاتم بهم قفل می کنی جلوت می زاری. چند وقت یه بارم یه اوهمی می کنی یا سرتو تکون می دی که یعنی گوش می دی.
یکی می گفت ثابت شده که از تریق لمس کردن می تونی بهتر احساستو انتقال بدی. مثلا نشستی روبروی طرف دستشو دستت می گیری، همون جور که کلت کجه و اوهوم اوهوم می کنی مشکل اینکه دستاتو باید کجا بذاری حل شد.
خوب پس این پزیشنو می گیری و طرف شروع می کنه حرف زدن. بعد تو هم به حرفاش گوش می دی و سعی می کنی دقیق بفهمی چی می گه و چی می خواد.بعد اگه لازم شد سعی می کنی نظر خودتو که سعی می کنی خیلی خیلی منطقی باشه بهش می دی و سعی می کنی احساس مشترکتو صادقانه باهاش در میان بذاری اینکه بعضی قسمت های حرفاشو می فهمی. و هی سعی می کنی بهش بفهمونی که این نظرت که کلی هم بالا پایینش کردی فقط نظر تو می باشد و راه درست اون چیزی که اون انتخاب کنه!

اون وقت این می شه یک ارتباط موثر!

خوب مگه چند وقت یک بار این جور موقعیت ها پیش میاد که توارتباط موثر برقرار کنی؟ اصلا چند نفر می آند با تو حرف بزنند این جوری. مگه چند نفر تو دوروریات مشکل پیدا می کنند که بیاند با تو ارتباط موثر برقرار کنند؟ یا چند بار از این مواقع نادر پیش می آد که تو این موقعیت ها نباشی مثلا پشت تلفن باشی یا لازم باشه تو راه طرف و ببینی؟ اصلا خودت تا حالا به این نوع ارتباط موثر احتیاج داشتی؟ یا اگر داشتی کسی رو پیدا کردی که این ارتباطو باهات برقرار کنه؟ فکر کنم اینقدره همه کار دارند که تا بیایی وقت مشترک پیدا کنید که ارتباط برقرار کنید موضوع حل شده رفته!
خوب باید یه راه دیگه پیدا کرد.همه چی با فرمول حل نمی شه!خوب ارتباط که همش لین نیست تو باید بلد باشی با بقال سر کوچه، با اون که تو صف میزنه، با همکلاسیت،با استادت، با کارفرمات، با اون که تو نگاه اول ازش بدت می آدو خیلی های دیگه هم ارتباط برقرار کنی. کار سختیه! ولی شدنی حتما!
1389/2/15

۴ نظر:

  1. اولندش که بگم تو خودت از آدمایی هستی که خیلی خوب گوش می کنن. یعنی از همون دوران مدرسه اینجوری بودی و واسه من باعث تعجب بود جون فکر می کردم آدمی که خیلی حرف می زنه نباید خیلی گوش خوبی باشه که خوب تو نقضش می کردی!

    پاسخحذف
  2. بعد اینکه مطمئن نیستم منظورتو درست فهمیدم یا نه ولی فکر می کنم جا داره اینجا یکم از استاد پروژه ام واست بگم. این آدم ازوناییه که وقتی باهاش حرف می زنی احساس می کنی : چقدر برای حرف من ارزش قائله و خوب گوش می کنه!
    ببین اینجوری نیست که من برم پیشش بخوام حرف خاصی بزنم یعنی ممکنه سه دقیقه هم تو اتاقش نباشما ولی واقعیت اینه که اون به آدما و حرفشون احترام می ذاره. یعنی مثلا سر تمرینا تو کلاس کلی باهاش چونه زدیم که بلوک فلان رو حذف کنه که نکرد. بعد جلسه ی بعدش کلاس تموم شده بود و داشتیم می رفتیم بیرون که دم در برگشت و یه چیزی راجع به اون تمرینه گفت بعد یکی از بچه ها گفت استاد اون بلوک رو حذف کنین لطفا!(فکر کن استاد دیگه ای بود نگاهشم نمی کرد) ولی اون خیلی دقیق همون دم در به حرفای دختره گوش داد و بعدم کامل و دقیق جوابش رو داد و منتظر موند که اون هم اکی نهایی رو بده! یعنی همه رفتارهای ریز و درشتش اینجوریه.

    پاسخحذف
  3. راستی اینو هم اضافه کنم که این استاده تازه از خارج!! اومده! دلم می خواد ببینم 10 سال دیگه هم همینجوریه یا نه؟؛)

    پاسخحذف
  4. اصولا فعلا یکسری چیزلی ۀشفته هست که راجع بهشون می خوام بنویسم اگه بشه راجع به ارتباط چون یه ذره توش موندم!حالا شاید بعدا نتیجه گیریم بکنم. ولی کلا ممنون از اینکه نظر دادی آخه حرف های دیگران کمک می کنه آدم از زاویه ی دیگه هم بنگرد!

    پاسخحذف